حداد عادل طیبه ماهرو
بهدین اروند
هشدار:
متنِ زیر حاویِ دو لطیفه، چند آیا، یک مزنه و چندتایی –هم- خطِّ ربطِ خالهزنکانه است
چند وقت پیش یک جُک کوتاه خواندم به این مضمون که: «بدون توجه به رشتهی قبلی خود و بدون نیاز به مطالعهی دروس لیسانس، فوقلیسانس بگیرید!» گفتم: «برووو…» دیدم یک آقایی به اسم آقای فروغی که سه سال از بندهی جاهل جوانترست به مدیریت شبکهی سهی سیما انتصاب شد؛ گفتم عجب تبِ جوانگرایی گرمست که دارند خامخام ژنِ برتر به بدنهی مدیریتی تزریق میکنند.
رفتیم سراغ صاحبژن، ملکالعلماء المطمئن، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بندهی نیکِ آهنگرِ دادگر، غلامعلی حداد عادل. ایشان داشتند با “تو نمیری” خود را به کوچهی علیچپ میزدند که عیالِشان، سرکار علیه، حاجخانم طیبه ماهرو، گوشهی چادرش را گرفت بیخِ گوش ایشان و پچپچهی ریزی افاضه فرمودند؛ استاد نیز سری جنباندند و گفتند: «عِه؟ علی؟ علیِ خودمون؟ خواهرزادهت؟»
جسارتا عرض کردیم: «باجناق برای آدم فامیل نمیشه استاد» که ایشان کنفمان کردند:
– اتفاقاً دست فریدالدین ما را هم توی شورای اندیشهورزی شبکه، بند کردهاند؛ بله!
توی دل دو تا فحش به باجناقین بیعرضهی خودمان دادیم بحث را بردیم بر سر شایعهی بدونِ منبع، اما بسیار محتملِ «استعمارِ کتبِ درسی ادبیات سال ۹۸» به نفع تفکری ویژه؛ ایشان با یک «به من چه»ی خاص پاسخ دادند و رفتیم سوال بعدی:
– استادا! چرا به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، یا نه اصلا به عنوان یک مدرس دانشگاه هیچ واکنشی نسبت به پیشنهاد حذف دروس انگلیسی مدارس عمومی از سوی نمایندگان مجلس نشان ندادید؟
که در اینجا باز عیالِ ایشان، گوشهی چادر به گوشِ همسر رسانیده، یادآوری نمودند که بگو: «حاجخانم، خودشون عضو عالی شورای آموزش و پرورش مملکتاند.» جالبتر اینکه سرکار علیّه، در آن واحد مدیر/موسس دهها مدرسهی غیرانتفاعی و طرفدار پر و پا قرص همین پیشنهاد کذایی حذف انگلیسی از دروس مدارس عمومی نیز هستند.
باری، شرم کردیم بپرسیم مگر شما چه گلی به سرِ فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی یا آموزش و پروشِ این ملک زدهاید که باور کنیم این اصرارتان بر هرچه فقیرتر شدن کتبِ درسی و برهنگیِ فرهنگیِ مدارس عمومی، یک معاملهی بازارمآبانه نیست؟ بیش از ۷۰ کارگروه و ۲۵هزار استادِ راهنما با پنجهمزدِ «کلمهای ۱۲ میلیون تومان» به کار افتادهاند تا شما در پاسخ به این سوال که: «اگر بخواهید چند واژه که در فرهنگستان مصوب شد و در فرهنگ عمومی هم جای خودش را پیدا کرد اسم ببرید کدامها هستند؟» نهایتاً چهار واژهی «یارانه»، «پیامک»، «رزمایش» و «بالگرد» را نمونه بیاورید و اضافه کنید: «… “یارانه”… که خیلی از مردم در آخر هر ماه منتظرش هستند و خیلی هم دوستش دارند»؛ البته از دیگر ثمرات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، باید از بدهیِ سهمیلیارد تومانی آن هم یاد کرد و اضافه نمود: بودجهی سالیانهی بنیاد سعدی به مدیریت شخص شخیص استاد، چند برابرِ بودجهی فرهنگستان زبان و ادب ست که به گفتهی خود ایشان ۸۰ درصد این مال هم، هزینهی ارز و از کشور خارج میشود: آن هم بنیادی که حدود ۵۰ کارمند دارد!
حداد عادل طیبه ماهرو
به تازگی مصاحبهی جنجالی خانم ماهرو منتشر شده که در آن به صراحت میفرمایند برای پسرم مدرسهی مناسب پیدا نکردیم، رفتیم یک مدرسهی غیرانتفاعی ساختیم! جناب استاد حداد عادل گیریم خون شما از ما فقرا، ما شهروندان دستهچندم، ما عمومِ رعیت، سرختر؛ چرا رویهای که در مورد دامادتان یا پسرتان در پیش گرفتهاید ادامه نمیدهید و بهجای ضربه زدن به سیستم آموزش عمومی کشور، فرزندان خود را به ژاپن یا ایالات متحده ترانسفر نمیکنید؟ حاجآقا مگر شما چند فرزند دارید که امروزه همسرتان به خالهزنکانهترین بهانه، از زمرهی بزرگترین مدیر/موسسان بخش آموزشی کشور با دهها مدرسهی خصوصی به شمار میروند؟
ایشان ادعامندند که از رهبری در این زمینه کسب تکلیف کرده و به نوعی، شخص اول مُلک را دستآویز زیادهخواهیِ خود در زمینهی علوم انسانی قرار دادهاند: درست به مانند سوءبرداشتی که نمایندگان مجلس –آگاهانه- از قسمتی از بیانات رهبری کرده و بلوای حذف زبان انگیسی، از دروس عمومی را علم کردهاند؛ رهبری فرمودهاند چه اصراری “فقط” بر زبان انگلیسیست، و تعدادی نمایندگان کج فهم برداشت کردهاند که همین آب باریکه را هم قطع کنند؛ فجیعتر از همه اینکه در این طرح ذکر شده یاد گرفتن زبان خارجی، تاثیرات نامطلوبی بر دانشاموزانی که قصد ورودی سریع را به بازار دارند برجا میگذارد! چطور کسانی که کاربرد درستِ زبان خود را نمیدانند فتوا میدهند: «بهتر است که آموزش تمامیِ زبانهای انگلیسی و غیرانگلیسی از محیط مدارس خارج شده و از طریق آموزشگاههای آزاد صورت گیرد»… انگلیسی و غیرانگلیسی؟ نه واقعاً: تمامی زبانهای انگلیسی و غیرانگلیسی؟ حتی فارسی؟ این اعطای امتیاز آموزشیِ کشور به دلالانی چون سرکار طیبه ماهرو نیست؟ آیا این مصداقِ ناعدالتیِ آموزشی به شمار نمیرود؟
در پایان شما رو دعوت می کنم به جشنوارهی داستانِ مهر مادری، بهعنوان پیامهای بازرگانیِ ادبیات فارسی، گوش جان بسپارید؛ این جایزه که از راه نرسیده، پوزهی گرانترین جوایز ادبیات فارسی را به خاک کشیده، در بخش مینیمالیسم خود، موضوعیت بیسکوییت مادر را هدف قرار داده!
حداد عادل طیبه ماهرو
بارالها! از شر کودکان عرصهی فرهنگ و هنر، به دامان مادرانهی استاد ماهرو پناه برده و میخوانیم: «سلطان فینگلیش: مادر!»