داستان حماسی
بهدین اروند
خبر، خبرِ خوب و روشن و کوتاهی بود:« مشهد، قطبِ ادبیاتِ خراسان، میخواهد یک جشنوارهی پر زرق و برق با داستان های حماسی برگزار کند» حتی پوسترِ کار هم بعد از سالها مناسبتی با موضوع داشت و حظ کردیم؛ اما هرچقدر بیشتر دربارهاش خواندم بیشتر ناامید شدم.
اولش گفتم: البته که از “رئیسِ حوزه هنری خراسانِ رضوی” انتظار نمیرود جشنوارهای با این حساسیت و ظرافت را به سلامت و روشنی توضیح بدهد؛ آخر در بیاناتِ ایشان فردوسی یک قدیس یا مرجعِ تقلیدِ ادبی و شاهنامه “بازنمایِ عزت و اقتدارِ ذاتیِ ملت” معرفی شد.
سپس در ادامه جناب جعفر مروارید، مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی اظهاراتی در بابِ موضوع داشتند که من شخصا نفهمیدم چه میفرمایند و اصلِ سخن را با حفظ امانت تقدیم میکنم:« منظومه فردوسی پیوستگی نظر و عمل است، پیام فردوسی عقل و خردی است که در تجارب عینی و انظمامی و روزمره ما جریان دارد. منظومه فردوسی آدمی را هدف خلقت میداند چون تنها آدمی است که از آراستگی خرد بهره میبرد. فضائل شجاعت و حماسه را در شاهنامه مشاهده میکنیم اما در پس زمینه این شجاعت و در شبکه مفاهیم اخلاقی میتوانیم از خرد ایرانی که بعدها در فضای اسلامی به دیالوگ با اسلام نشست است مشاهده کنیم».
داستان حماسی
بعدش فهمیدیم قرار نیست با چهار داور، تمامِ شاهنامه دخیل باشد؛ فقط رزمنامهی «ایران و توران» مدنظر دبیرخانهست و الباقی اثرِ سترگ فردوسی هیچ. یک قدم که جلوتر رفتیم دیدیم منظور از “مکتبِ خراسان” هم از نظر جناب آقای تشکری، دبیر علمی جشنواره، محدود به فردوسی و اخوان است و الباقی هنرمندان مکتبِ خراسان هم هیچ!
به هر روی، نخستین جایزهی ادبیِ داستانهای حماسی، با تکیه بر رزمنامهی ایران و تورانِ شاهنامهی فردوسی، و بدون حتی یک صفحه در فضای مجازی شروع به کار کرده و این فیالنفسه امری مبارک است؛ به خصوص که بسیاری از این نقایص- به زعمِ ضعیفِ بنده- در سایهی ایدهی جذابِ« هدایت در نگارش» پوشانده شده، به چشم نمیآیند. آخر قرار بر این است که ابتدا پانزده طرحِ هزار کلمهای به تصویبِ شورای داوری رسیده، تحتِ حمایت قرار بگیرند تا در نهایت به داستانی بلند تبدیل شوند و برترین داستان های حماسی معرفی شوند. شهریور، ماهِ کسلِ داستان بوده و بسیار علاقهمندم دست اندرکارانِ جایزهی ادبیِ داستانهای حماسی قدرِ این فرصت را بدانند.
0 Comments