چیستآرت
یادداشت خبری: شهریور ۱۳۹۷
حداحافظی” محمدعلی دامغانی” از ریاست فرهنگستان هنر
بهدین اروند
فرهنگستانِ هنر، با همهی حقوقهای مادامِ العمر و زیرمجموعههای پرطمطراقی مثلِ “اعضای جاویدان”، کلا حاشیهای در سالهای اخیر نداشته که قرار باشد سوژهی خبری باشد؛ این موسسه در سالِ ۱۳۷۷ با ریاست میرحسین موسوی شروع به کار کرده، ریاست آن در سالِ ۱۳۸۸ به محمدعلی معلم دامغانی، چهرهی ماندگارِ عرصهی شعر و ادب در نخستین همایش چهرههای ماندگار، میرسد و باز هم خبری نمیشود؛ تنها سالِ ۹۴ بخاطر پایین کشیدن پرچم ایالات متحده از سر درِ فرهنگستان، که میزبان جشنوارهی فجرِ هنرهای تجسمی بود، این موسسه کمی جلب توجه کرد و سری به سمتِ خود چرخاند.
اما محمدعلی معلم دامغانی، چنان که از اهلِ فضل انتظار میرود، شخصیت صبوری است. آن که از نسلِ “اولِ” شاعرانِ انقلاب باشد و تنها یک کتاب شعر- به جز گزیدهی اشعار- چاپ کند اهلِ صبر و ثبات است؛ آنکه چاپ دومِ کتابش ربع قرن به طول بیانجامد اهلِ شکیباییست و ایشان تا سالِ آخرِ ریاست در فرهنگستانِ هنر لب گزید و شکیبید. در این ایام نهایتا میشنیدیم که استاد اشعارشان را به مناسبتهای مختلف، از مرگِ محمدعلی کلی تا بزرگداشتِ سلمان فارسی و خوشحالیِ پس از بردِ حسن یزدانی در المپیک، در سربرگهایی از سایت فرهنگستان به نام “آرزوی اهل فرهنگ” و “سوگ سرودها” انتشار دادهاند و گرهی از ما وا میشد؛ الحمدالله.
اما ایشان به ناگهان، طی یک سری پیام و مصاحبه به افشاگری در مورد گنجینهای هنری در گالری صبا، وابسته به فرهنگستان میپردازند که:« ۵۰۰ تابلوی بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل کرده… عجالتاً مال، مالالله است.» البته باز هم تعجبی نکردیم. گفتیم نهایتا یک دعوای ارثی است که اگر فرهنگستان حلش نکند، شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود میکند و قضیه را میخواباند. ولی وقتی پای مدعیانی مثل بانک پاسارگارد و شرکت پارس آرین به ماجرا وا شد شاهد بودیم که استاد در صفحهی رسمیِ فرهنگستانِ هنر به “فحاشی” می پردازند؛ لطفا عنایت داشته باشید جک نمیگویم. کار به جایی میرسد که ۶۰۰ نفر از هنرمندانِ حوزهی تجسمی، در نامهای سرگشاده به ریاست جمهوری، به سمع و نظر میرسانند که:« این فحش میده!» و البت چه کسی رویش میشد چهرهی ماندگار ادب فارسی را به خاطر بیادبی توبیخ کند؟!
نکردند؛ استاد استعفا دادند.