مهزیار کبیری چیستارت

وقتی از سارا سعیدی می‌گم از چی می‌گم؟

تبینی بر آثار سارا سعیدی نیما صفار چیزایی که من رو من‌کوب داستانای سارا سعیدی می‌کنه، تا یه جاهایی همونایی هستن که فاصله‌دارم می‌کنن از داستان فارسی و داستان‌نویسی‌ِ فارسی؛ یعنی همون اشتراکات سلبی. سختی کار اینجاست که ما همه [نویسنده و کارگردان و آرتیست] اوّل راهی که باز کردیمیم. چرا حالا دارم این‌پا و…

سارا سعیدی

بقیه‌شم همینه

سارا سعیدی گربه‌های ماسوله جزء پرنده‌هاشون به حساب می‌آن؛ نه فقط واسه حالت پشت‌بوم‌ها و دیوارهاشون. گنجشک‌ها و کفترا هم خیلی دور نمی‌شن. شهریور ۱۳۸۸ با هواپیما رفتم ماسوله. از گرگان به ماسوله هیچ هواپیمایی پرواز نداره. از طرفی خیلی ستمه این مسیر رو توی هواپیما باشی. اوّلش با هواپیما تا تهران رفتم. از اونجا…

نیما صفار

فریبایی زاویه‌ی دید در: «پنجره‌ی چوبی یا نه، همون مرگ منظورمه» از نیما صفار

فریبایی زاویه‌ی دید در: «پنجره‌ی چوبی یا نه، همون مرگ منظورمه» از نیما صفار سارا سعیدی نیما صفار سفلایی، نویسنده، شاعر و فعالِ حقوقِ مدنی، متولد و ساکن گرگان است که هر روز جنونِ کلماتش را (این عبارت را یونگ در توصیف حالاتِ خاندانِ جیمز جویس، نویسنده‌ی شهیر ایرلندی به کار برده بود) مثل کارت…